یکی از پرسشهای مهم و برجسته در عصر حاضر، تأثیر اخلاق در اجتهاد و افتاست. آیا فقیه در فرآیند استنباط و اجتهاد از آموزههای اخلاقی دین استفاده میکند؟ آیا میتوان از این آموزهها قواعدی فقهی و یا ضوابطی اصولی فراهم ساخت و در اجتهاد از آن بهره گرفت؟
گاه گمان میرود برخی از فتاوای فقهی با اخلاقیات مردم این زمان فاصله دارد و بیشتر به اخلاقیات مردم زمانهای گذشته نزدیک است. آیا فقیه نمیتواند در مقام افتا و بیان احکام شرعی، آنها را به گونهای بیان کند که با اخلاقیات مردم سازگارتر باشد؟
اینها محورهای اصلی پژوهش تأثیر اخلاق در اجتهاد میباشد.